مهربانو

طبقه بندی موضوعی

میگن حسنی به مکتب نمی رفت 

وقتی میرفت جمعه میرفت

حالا حکایت منه

عمل نکردم  گذاشتم تو این بساط کرونا رفتم عمل کردم

حال عمومیم خوبه ولی حال خصوصیم نه

دکتر میگفت طبیعیه

پناه بر خدا…

 

پ ن : چشم ها پنجره های روح اند/ دیالوگ فیلم چهره خوان

 

 

مهر بانو

به رسم هر هفته ، این هفته هم خونه ی م.ن اینا بودیم . 

امشب عاشقانه به آنچه از روی کتاب میخوندند و صحبت هایی که شد گوش میکردم.

 چقدر عجیب بود … 

با خودم فکر میکردم اینهمه سال چرا ما این حرفا رو نشنیدیم ؛

چرا نخوندیم…

مخصوصا صفحه ٤٠ !

پ ن : کتاب متن و ترجمه خطبه غدیر / محمدباقر انصاری

 

 

مهر بانو

 

از ضریحت خوشه ی انگور بیرون آمده

میوه ی بیرون زده ازباغ سهم عابر است

 

پ ن : رَضِیتُ بِکَ یَامَوْلَایَ إِمَاماً وَ وَلِیّاً وَ مُرْشِداً لَا أَبْغِی بِکَ بَدَلًا وَ لَا أَتَّخِذُ مِنْ دُونِکَ وَلِیّاً

 

پ ن: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوَلَایَةِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِىِّ بْنِ اَبیطالِب و  وَالْأَئِمَّةِ المعصومین علیهم السلام

 

پ ن: 🌸عیدالله الأکبر #عید_غدیر_خم بر محبان و شیعیان امیرالمومنین علیه السلام مبارک🌸

 

پ ن : دوست داشتم این نوشته با عشق نامگذاری بشه نه با شماره❤️

 

 

 

مهر بانو

قبل از عید یه پارچه خریده بودم تا برای خودم مانتو بدوزم

با اومدن کرونا و تعطیلی دید و بازدیدای عید حسش نبود تا پارچه رو برش بزنم

البته یادمه کار هم زیاد داشتم

یه مدت هم کلی گشتم تا یه پارچه برای شلوار و خرج کار باهاش ست کنم

بالاخره قسمت شد و اون روز که تو مشهد  با خ. ا رفتیم پارچه فروشی یه پارچه خریدم.

شلوارش رو چند روز پیش دوختم؛

دیروز لایی خریدم و پارچه رو برش زدم

امروز هم خدا بخواد میرم برای دوخت…

موقع برش حس کردم یکی از انگشتام داره یخ میکنه

مث وقتایی که خواب میره گزگز نمیکرد فقط داشت سرد میشد

دیدم باد کرده و داره کبود میشه

نمیتونستم خوب خمش کنم

درد گرفته بود

شاید از شدت تورم زیاد بود

راستش یه کم ترسیدم چون روی مفصل رنگش کبود شده بود و داشت قهوه ای میشد

حتما درک میکنید که یه خیاط به همه انگشتاش احتیاج داره

البته توی اون شرایط خودمو بدون انگشت تصور کردم و دیدم بازم میشه خیاطی کرد

تا صبح کمی تورم داشت

هنوز هم یه کم حالت کبودی داره

نمیدونم چه دردیه ولی هر از گاهی یه حالی بهم میده ؛)

 

پ ن : کم پیش میاد برای خودم خیاطی کنم 

پ ن : پیشاپیش عیدتون مبارک🌸

 

 

 

 

 

مهر بانو

دلم یه فضائی شخصی میخواد

یه جایی که با سلیقه ی خودم بچینمش

بهش رنگ و لعاب بدم

بشینم توش خیاطی کنم

نقاشی بکشم

یه جای به قول ر.د شخ! یعنی شخصی

که مث قدیما وقتی اونجام راحت باشم و حال و هوام عوض بشه

 

 

چقد امروز مث عصر جمعه دلگیره…

از کار خسته م

ولی خب فعلا باید ادامه بدم

 

پ ن :  😩😔🥺

 

 

 

 

مهر بانو

به حرفهایی که با من میگویی گوش میکنم

فکر میکنم 

به اینکه تو دروغ نمیگویی 

به اینکه مهربان تر از من برای فرزندم هستی

به اینکه دوست دارمت 

مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ ١

و با خودم میاندیشم

سخت میگذرد این روزها

وقتی تو را دیگری معنا میکند 

تو را دیگری میشناساند

و من به انتظار روز دیدارت جان میفرسایم

 وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْک ٢

 

پ ن :

بی‌تو همه هیچ نیست در ملک وجود

ور هیچ نباشد چو تو هستی همه هست 

سعدی

 

١. آیه ٧٩ سوره نساء

٢. فرازی از مناجات شعبانیه

 

 

 

 

مهر بانو

هیچکس 

هیچکس اینجا به تو مانند نشد …

پ ن : همینجوری جهت خالی نبودن اینجا 🙄

 

 

مهر بانو

امروز صبح رفتم اداره پست

کلی تو صف موندم 

هرکس از داخل اداره میومد بیرون یکی دیگه میتونست بره و کارش رو انجام بده

ینی فاصله گذاری بهداشتی و رفع قطع زنجیره کرونا 

بسته سفارشی رو  که از شیراز داشتم ارسال کردم

 

آیا میدانستید که میتوانید نمونه کارهای منو در اینستاگرام ببینید؟

پ ن : برای دریافت آدرس پیام بدید.

 

 

مهر بانو

چند روز پیش تی وی داشت یه فیلم انگیزشی میداد

از اونا که مربوط به رشته تحصیلی ما میشه

اسمش کارآموز بود

اینا رو گفتم که فقط بگم توش یه دیالوگ داشت : 

_ مامان دوست دارم

* آره باشه

_ از کی تا حالا جواب دوست دارم شده آره باشه؟

حالا حکایت ماست

هرچی فلان استیکر و بهمان شکلک رو میفرستم شاخه گل جواب میده!

 

پ ن :  اگر از احوالات ما خواسته باشید ملال زیاد هست ؛ یکیش لباس ف. ت که باید کرفیله ش کنم و رفته رو اعصاب + طپش قلب که اینجور وقتا حس اصلن خوبی ندارم…

 

پ ن : أفوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد ؛ حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر 

 

پ ن : چرا اینجا انقد بازدید داره ؟ قضیه چیه؟ مشکوک شدم🤨

 

 

 

 

 

مهر بانو

ر.م دیشب برای یه ماموریت کاری رفت تا حدود حداقل یک هفته دیگه.

صبح ظرفای کثیف رو از تو سینک برداشتم و گذاشتم تو ماشین ظرفشویی

یه لیوان مونده بود که دیگه تو ماشین جا نشد

برداشتم بشورمش که …

یهو دستمو برید

و چه بریدنی که فهمیدم خیییلی عمیق و زیاد بریده

فوری گل پسر رو صدا زدم تا چسب بیاره

دستمو زیر شیر آب محکم فشار میدادم و خونش بند نمیومد

بهش گفتم ده تا دستمال کاغذی بیار

اول دستمو پیچیدم تو دستمال ها یه کم خشک بشه

یه کم که گذشت  دستمالها رو برداشتم و دو تا چسب روش زدم

جلوی خون ریزی گرفته شده بود

ولی میدونستم بخیه میخواد

صبر کردم تا بسته ای که قرار بود پیک بیاره برسه بعد برم درمانگاه

یه کم خیاطی کردم تا بسته رسید

بعد چسبا رو باز کردم ببینم چجوریه

درد و سوزش نداشت ولی خون روش خشک شده بود و انگار دهنش باز بود

ترجیح دادم برم بخیه بزنن

گل پسر اصرار داشت باهام بیاد ولی گفتم تو این وضع کرونا لازم نیست

ضمن اینکه گل دختر هم تنها بود

به هر حال رفتم درمانگاه

گفتم دستم بریده و احتمالا بخیه لازم داره

گفت برو اتاق جراحی تا دکتر بیاد ببینه

اول پرستار اومد دید و گفت هزینه ش حدودا ٢٥٠ هزار تومن میشه

مشکلی نیست؟

گفتم نه 

بعد زخم رو شستشو داد و آمپول بی حسی زد تا دکتر بیاد

روی تخت دراز کشیدم تا دکتر اومد و ٨ تا بخیه ناقابل مهمونم کرد

بعد رفتم طبقه بالا منتظر شدم تا نوبتم بشه و برم پیش دکتر نسخه مو بپیچه

بعد از نسخه رفتم داروخانه آمپول و داروها رو بگیرم

آمپول کزاز نداشتند

دوتا داروخانه دیگه هم رفتم نداشتند

گفتند برو هلال احمر

رفتم اونجا و خدا رو شکر داشتند

دوباره برگشتم درمانگاه و آمپول زدم

بعدشم اومدم خونه

درد دستم تازه داره شروع میشه

 

پ ن : به بچه ها سپردم به کسی نگن چی شده 

پ ن : تنهایی ام را با کسی قسمت نخواهم کرد / یکبار قسمت کردمش چندین برابر شد

 

#درخانه_بمانیم

 

 

 

مهر بانو