مهربانو

طبقه بندی موضوعی

گچدی ، گئتدی، ایتدی، باتدی، داغیلدی.

پ ن : شهریار

پ ن : من ترک نیستم😐

 

 

مهر بانو

پریشب در شرایطی که روی تخت دراز کشیده بودم و

به سایه های خط دار روی دیوار نگاه میکردم

یه شعر به ذهنم خطور کرد

حدودای ۲ نیمه شب بود

موبایلمو آوردم و نورشو کم کردم و هرچی به ذهنم میومد تایپ میکردم

اسمشو گذاشتم تابوت

شاید به زودی مجموعه شعرمو منتشر کنم

شما چه خبر؟

 

 

 

مهر بانو

امروز صبح بعد از نماز با م قرار داشتم بیاد دنبالم بریم درکه

هوا عالی بود

تا جوزک رفتیم بالا

بعد گفت برای امروز بسته چون تو - ینی من - باید وقت داشته باشی کارای خونتون رو هم انجام بدی

تو راه برگشت ک. خ رو دیدیم.

رو صورتش اسکارف کوهنوردی بود برای همین اول نشناختم

بعد سلام و احوالپرسی کردیم

تا پلنگ چال رفته بود و برگشته بود

موقع برگشت نزدیک ماشین م که شدیم کنار زانوی راستم درد گرفته بود

گفتم : طاقت بیار رفیق...

گفت چی شده؟

گفتم اینطوری شده.

خندید و گفت رسیدیم رفیق

بعد نزدیک خونه شدیم رفتم پارچه برای سفارش مشتری گرفتم

تو این فاصله نون خریده بود

هم برای ما هم برای خونه خودشون

دلم گل نرگس میخواست

به یه گل فروشی سر زدیم نداشت

بعدش بنزینش داشت تموم میشد رفتیم بنزین زد

منو رسوند و خداحافظی کردیم

 

پ ن : حس نوشتن جزئیات رو نداشتم وگرنه کلی میشد تعریف کرد

 

 

مهر بانو

آن شرلی : غم و اندوه سردرگمی میاره.

عمه خانوم :  غم بهاییه که برای عشق ورزیدن باید بپردازیم.

دپ ن :  دیالوگ سریال آن شرلی / شبکه تماشا

 

 

مهر بانو

باورتون میشه  اینجا دو صفحه نوشتم 

و همین که اومدم توی پ ن  از یه عشق پشت پرده ، پرده برداری کنم همش پرید ؟

شاید بعدا وقت گذاشتم و دوباره نوشتمش.

 

پ ن : این روزا خیلی عجیب شده

مثل سریالی که دارم توی فیلیمو میبینم

strangers things

 

 

مهر بانو

چند روزه کابوس میبینم

من توانشو ندارم که با این ترس کنار بیام

میخوام کلا صورت مساله رو پاک کنم

شاید قبلا بهش فکر کرده بودم

ولی الان جدی دارم روش متمرکز میشم

دارم فکر میکنم

به اینکه یه بار برای همیشه تمومش کنم

 

پ ن : و لنبلونکم بشئ من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین

 

 

 

مهر بانو

از کرونا میترسی؟

 

پ ن : lotemax

 

 

مهر بانو

میگن حسنی به مکتب نمی رفت 

وقتی میرفت جمعه میرفت

حالا حکایت منه

عمل نکردم  گذاشتم تو این بساط کرونا رفتم عمل کردم

حال عمومیم خوبه ولی حال خصوصیم نه

دکتر میگفت طبیعیه

پناه بر خدا…

 

پ ن : چشم ها پنجره های روح اند/ دیالوگ فیلم چهره خوان

 

 

مهر بانو

به رسم هر هفته ، این هفته هم خونه ی م.ن اینا بودیم . 

امشب عاشقانه به آنچه از روی کتاب میخوندند و صحبت هایی که شد گوش میکردم.

 چقدر عجیب بود … 

با خودم فکر میکردم اینهمه سال چرا ما این حرفا رو نشنیدیم ؛

چرا نخوندیم…

مخصوصا صفحه ٤٠ !

پ ن : کتاب متن و ترجمه خطبه غدیر / محمدباقر انصاری

 

 

مهر بانو

 

از ضریحت خوشه ی انگور بیرون آمده

میوه ی بیرون زده ازباغ سهم عابر است

 

پ ن : رَضِیتُ بِکَ یَامَوْلَایَ إِمَاماً وَ وَلِیّاً وَ مُرْشِداً لَا أَبْغِی بِکَ بَدَلًا وَ لَا أَتَّخِذُ مِنْ دُونِکَ وَلِیّاً

 

پ ن: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوَلَایَةِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِىِّ بْنِ اَبیطالِب و  وَالْأَئِمَّةِ المعصومین علیهم السلام

 

پ ن: 🌸عیدالله الأکبر #عید_غدیر_خم بر محبان و شیعیان امیرالمومنین علیه السلام مبارک🌸

 

پ ن : دوست داشتم این نوشته با عشق نامگذاری بشه نه با شماره❤️

 

 

 

مهر بانو