دوست داشتم الان تنها توی حرم بودم
زیارتنامه میخوندم
خنکای رواق زنده نگه م می داشت
نگران قرار ومدارم با کسی نبودم
و جلوی ضریح می ایستادم
و بی توجه به اینکه کی میره و میاد
با صاحب حرم حرف می زدم...
پ ن : بچه که بودم هر وقت می رفتیم #قم ،
دوست داشتم زودتر تموم بشه و بریم
اما حالا نمک گیر شده م ...
عزیز ۸۶ از پیشمون رفت