مهربانو

طبقه بندی موضوعی

خ.الف داشت در مورد یهودی ها و ادیان مختلف حرف می زد؛

گفت چرا بعضی ها میگن باید همه یهودی ها رو کشت ؟

اونام انسانند ...

س.ک گفت :" دنیای صورتی که  خیلی ها تصور می کنند وجود نداره

بالاخره آدم باید موضعش رو مشخص کنه "
گفتم :" منظور خ.الف اینه که همه آدما یه جور نیستند ؛

شاید بین اونا آدمای خوب هم باشن "
بعد س.ک شروع کرد به تعریف کردن که توی اداره همسرش

یه شافعی امام جماعت شده و نماز ظهر رو به امامت اون خوندند.

برای نماز عصرم یه شیعه امام جماعت شده.

م. جون پرسید : 

اون وقت اون نماز قبوله؟

س.ک گفت : طبق فتوای فلانی_مرجع تقلیدشون _ درسته .

...

نمی دونم چرا حس کردم قلبم رو با خاکستر طوسی رنگی پوشوندند.

انگار حالم بد شد ...

اصلا دست خودم نیست ...

انگار بفهمم یکی محبت اولی و دومی رو داره یا

اصلا به قولی مُنّی ه و براش تفاوت نداره ،

یه مرز پر رنگی بین من و اون ایجاد میشه و 

دیگه ارتباطم باهاش اون رابطه قبل نمیشه.

قلبا دیگه باهاش زاویه دار میشم

حتی اگه در ظاهر حرفی نزنم

تقیه با خودم که نمی تونم داشته باشم خب ...

 

پ ن : توی هیات یکی از شعرایی که همه باهم میخونند اینه :

گر بشکافند سراپای من    جز تو نیابند در اعضای من

ولی من هیچوقت این شعر رو نمی خونم چون

سراپای‌ من پر از آلودگی و گناهه و نمیتونم خطاب به امیرالمومنین اینو بگم

ولی میتونم بگم در تمام وجودم بگردید ذره ای محبت دشمنانتون نیست

میتونم بگم تمام وجودم از اونها بیزاره ...

 

پ ن :

انگار سنگین شدم ... 

دلم گرفته و #باران ی

 

 

 

مهر بانو

نظرات  (۷)

همون عراقیا که داشتی میبردیشون ملاقات خدا؟
پاسخ:
آری
من خانواده شون رو‌می رسوندم :)
عروس شیخ حسن کیه؟

همیشه که برای وحدت نماز نمیخونم، اون یه بار یه آخوندی گفت پشت سر اینا نماز بخونیم.
الان متوجه شدم نباید میخوندم . ممنون ازت . حالم بعد از چند سال ، الان بد شد
پاسخ:
شیخ حسن دوست خانوادگی عراقمونه

خب ناراحت شدی دیگه
:)

برای قبول شدنش نبود برای وحدت بود .
وحدت بیلیسن؟
پاسخ:
ینی برای وحدت نماز میخونین؟
واقعی اقتدا کردین یا فقط مث گروه سرود هماهنگ اجرا شد؟ : )

اصن من ناراحت بشم یا خوشحال چه اثری به نماز شما داره؟
نمی تونم 
نه از ته دلم نه از سر دلم  نه از هیچ کجای وجودم 
وقتی دیدم عروس شیخ حسن دست به سینه نماز میخوند حالم نسبت بهش عوض شد …
ببخشید ناراحت میشی .من پشت سر سنی های مصر نماز خوندم. اگه میدونستم انقدر بده نمیخوندم بخدا .
پاسخ:
من چکاره ام؟
قبول باشه ان شا الله

چند روزه - قبل این ماجرا - 
دارم به #جناب_میثم_تمار فکر می کنم
اون جا که امیرالمومنین ازش می پرسند 
به تعبیر من البته:
مثلا یه زمانی اگه مجبور شدی تو فاز تقیه از من برائت بجویی چی کار می کنی؟
میثم هم میگه اصلا تو این فازا نیستم و امکان نداره
بعد امیرالمومنین بهش بشارت آینده و اینکه در #درجه ایشان هستند رو میدهند.

وعده ش هم آدمو‌ مست میکنه …

مطمئنا خودت میدونی که برای وحدته.
حالا ته دل منم راضی به این کار نیست ولی خب دشمن زیاد داریم . یه روایت واقعی ناراحت کننده برات تو خصوصی تعریف کنم ؟

پاسخ:
ته دل …؟
ینی شما بودی پشت اون نماز میخوندی؟
مثلا اینایی که واقعی از سر و ته دل میرن تو مکه اقتدا می کنند و نماز میخونند نمی دونند که سنی ها طواف نسا ندارن و این ینی چی؟ 
متاسفانه وقایع واقعی ناراحت کننده زیاده … آه …
فقط من نمیتونم خصوصی جواب بدم :)
متنتو خوندم
کجاش انقدر ناراحتت کرده؟
پاسخ:
این که کسی که داعیه دین داری داره میره پشت سر یه شافعی نماز میخونه
این که مطالعه نمی کنیم تا ببینیم حقیقت دین چیه
-البته این در نوشته من نیست در ضمیر ناخودآگاهمه -
و این که عقل کاربردش برای بعضیا دقیقا چیه؟

پ ن : لو کنّا نسمع أو نعقل ما کنّا فی أصحاب السعیر /١٠ ملک
خانوم میم چرا گمگینه؟
پاسخ:
ینی معلوم نیست چرا؟😔

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی