دیروز نشد دولینگو - Duolingo -کار کنم
از صبح رفتم خونه مامان اینا که برای مهمونی شب کمک کنم.
امروز دیدم نوتیف داده که ریحانه ۷۰۰ روز پشت هم داره کار میکنه.
واقعا ماشا الله داره.
تا ۶ سر کار بودم...
امروز خیییلی خوابم میومد؛ چندتا قرص قهوه خوردم ولی نفایید - فایده نداشت -
با بچه های مزون قرار گذاشتیم به مناسبت روز زن برای س.ک و ز.ش هدیه بخریم.
دستم هنوز گاهی درد میگیره ؛ البته نه به شدت قبل ولی کاملا اوکی نیست.
شاید چون ازش کار میکشم که اینم طبیعیه ؛ مخصوصا برای یه مادر!
پ ن : کلی حرف دارم که نوشتنم نمیاد بنویسمشون ...
پ ن : به یاد اونور :
همه ی حرف های توی دلم فقط این ها که با تو گفتم نیست
#گاه چندین هزار جمله هنوز همه ی حرف های آدم نیست
شما طراح ها و خیاط ها هم دنیایی داریدا
فکرشو بکن به هزاران و میلیونها آدم بگی اگه بری بارسلون کجا میری؟ چی کار میکنی؟