دیشب م.ب عکسی رو که با س.س تو عروسی من گرفته بودند برام فرستاد ؛
همین هم زمینه ای شد تا یادی از گذشته ها و خاطرات اون روزا بکنیم.
گفت س.س برای ادامه ی تحصیل با همسرش رفته آلمان.
م.ب ازم خواسته تا بهش خیاطی یاد بدم. گفت بدون تعارف مثل یه شاگرد غریبه باهاش باشم.
و البته قرار شد بهم کمک کنه تا یه کار عقب مونده رو به سرانجام برسونم.
خدا بهش خیر بده ؛ برای من که همیشه دست به خیر بوده.
پ ن : این روزها آدم های خوب خیلی کم اند. خدا عاقبت او و ما را بخیر کنه.
پ ن : ربِّ إنّی مغلوبٌ فانتَصِر و أنتَ خیرُ النّاصِرین ...