کاش مرزی باشد که من را از من جدا کند.
پ ن : پاورقی های شنی / عومور ایکلیم دمیر
دارم رفته رفته تبدیل به آدمی میشوم که به فکر کردن فکر میکند.
حالا فکر کردن برای من عادت شده. هدف شده.
همهاش دلم میخواهد بنشینم و فکر کنم.
مهم نیست که دستهام به چه کاری مشغولند...
پ ن : سمفونی مردگان /عباس معروفی
پ ن : buenas noches
وقتی حوصله تون سر میره ،
وقتی حوصله ی اینستاگرام و پینترست و تلگرام و واتس اپ و … رو ندارید ،
وقتی دوست دارید تنها باشید ،
چکار میکنید؟
پ ن :
میخواهم اقلاً یک نفر باشد که من با او از همه چیز همانطور حرف بزنم که با خودم حرف میزنم!
بخشی از کتاب ابله نوشته ی فئودور داستایوفسکی